09173119959 مشاوره
دانش شگفت انگیز خوشبختی

تاریخ انتشار : جمعه 14 اسفند 1394

بازدید : 2399

خیلی پیشترها نقل قولی شنیده بودم از چاپلین که می‌‌‌گفت: "در حقیقت خوشبختی فاصله‌‌‌ی میان دو بدبختی پی در پی است!". شما تا چه اندازه با این جمله موافقید؟

اول از همه بگذارید شما را با دن گیلبرت آشنا کنم تا بعد بپردازیم به داستان این هفته‌‌‌ی همگام با پیشروان؛ دن گیلبرت روانشناس اجتماعی ۵۸ ساله‌‌‌ای است که البته نویسندگی نیز می‌‌‌کند. او تحصیلات خود را در دانشگاه‌‌‌های پرینستون و کلرادو به اتمام رسانده است و هم اکنون به تدریس در جایگاه استادی در دانشگاه هاروارد مشغول است. اما این بار دن گلیبرت می‌‌‌خواهد شما را با دنیای شگفت‌انگیز خوشبختی و درست‌تر بگوییم آنچه که مغز شما به عنوان خوشبختی می‌‌‌شناسد آشنا کند.

گذشته از اینکه شما خودتان را خوشبخت می‌‌‌دانید یا خیر، با قدری تامل سعی کنید به این پرسش پاسخ دهید، خوشبختی واقعا چیست و چه تعریف دقیقی می‌‌‌توان از آن به دست داد؟ پول، ثروت، قدرت، دانش، خانواده، محبوبیت هیچ کدام تعریف کاملی از خوشبختی نخواهد بود! اما بسیاری از شما ممکن است برخی از آن‌‌‌ها را لازمه‌‌‌ی داشتن خوشبختی بدانید. حالا بگذارید تعریف‌‌‌های پیشنهادی گیلبرت را از خوشبختی بخوانیم، تعاریفی که از برخی از مشهورترین افراد تاریخ نقل شده اند:

  • ثروت و قدرت و پرستیژ را به دست بیاورید و بعد آن را از دست بدهید.
  • تا می‌‌‌توانید عمرتان را در زندان بگذرانید
  • باعث بشوید کس دیگری خیلی خیلی پولدار بشود.
  • به هیچ وجه با بیتلزها همکاری نکنید.

خب، نظرتان چیست به نظرتان خوشبختی با موارد بالا سنخیتی دارد؟ حاضرید کدام یک را به دست بیاورید؟ احتمالا قدری هم ته دلتان به این تعاریف و پیشنهادها خندیده‌اید. اما اینگونه استدلال‌‌‌ها از همان دست چیزهایی هستند که همه‌‌‌ی ما دچار آن‌‌‌ها هستیم و از آن آگاهی نداریم.

در حقیقت، میلیون‌‌‌ها سال تکامل (به عنوان روشی برای بهبود یک گونه در جهت سازگاری بیشتر با محیط)، سامانه‌ی دفاعی را در مغز ما ایجاد کرده است که در یبشتر موارد ما را از فهم درست آنچه که حقیقت دارد باز می‌‌‌دارد. کافی است به یکی از آمار‌‌‌هایی که گیلبرت در این ویدیو به آن اشاره می‌‌‌کند، دقت کنید تا این مورد را به خوبی درک کنید. اما چرا مغز ما انسان‌‌‌ها اینگونه کار می‌‌‌کند؟ چرا ما درکمان از حقیقت را به صورتی تغییر یافته حفظ کرده‌ایم؟ آیا این به نفع ماست که خود را از حقیقت باز بداریم و به چیزی خیالی دل ببندیم؟ (گذشته از آنچه که در پایین می‌‌‌خوانید و ویدیویی که مشاهده می‌‌‌کنید سعی کنید به این سوال در بخش نظرات پاسخ دهید)

به این جا که رسیدیم شعر نظامی به خاطرم می‌‌‌آید که می‌‌‌گوید:

کاری که نه زو امید داری      باشد سبب امیدواری

به بیان دیگر وجود این سامانه‌‌‌ی دفاعی در مغز ما نتیجه‌‌‌ی تکاملی است که به نفع گونه‌‌‌ی امیدوار به پایان رسیده است. به بیان دیگر اگر شما دچار یک حادثه‌‌‌ی بسیار تلخ شوید و هیچ سازوکار ناخودآگاهی در جهت کاهش درد و رنج ناشی از آن (گذشته از اینکه خود زندگی ذاتا چنین چیزی را اقتضا می‌‌‌کند) عمل نکند آن گونه‌‌‌ی زنده دست از تلاش کشیده و طبیعتا نابود می‌‌‌شود و شانسی برای بقا و گسترش ژن خود به نسل بعدی را نخواهد داشت! (قدری خنده‌دار است نه؟). ساده‌تر بگویم مغز شما برای آنکه شما را -در دنیای خودآگاهتان- زنده و فعال نگه دارد همیشه سعی می‌‌‌کنید واقعیت را درجهت آنچه که به نفع شماست تغییر دهد؛ برای مثال وقتی شما در زندگی انتخاب غیرقابل تغییری انجام می‌‌‌دهید، مغز شما این انتخاب را پس از مدتی به عنوان بهترین انتخاب ممکن در آن زمان در نظر می‌‌‌گیرد یا حتی اگر خودآگاهانه از انتخاب خود اعلام پشیمانی کنید سازوکارهای دفاعی مغزتان تمام تلاش خود را برای کاهش رنج ناشی از آن به کار می‌‌‌گیرند (فکر کنم بتوانید علت اشتباهات مکرر برخی افراد در انتخاب‌‌‌های اشتباه را برای چندین و چند بار متوالی بفهمید). پس بهتر است در تک تک انتخاب‌هایتان هوشیار باشید؛ چرا که اولین انتخاب شما بر روی انتخاب‌‌‌های بعدی شما تاثیر‌گذار است؛ حتی اگر واقعا نخواهید چنین اتفاقی بیافتد.

به گفته‌‌‌ی دن گیلبرت : "ما باید ترجیحاتی داشته باشیم که ما را به سمت آینده‌‌‌ای بهتر هدایت کنند. اما اگر این ترجیحات ما را خیلی به زحمت یا خیلی با سرعت پیش ببرند به خاطر اینکه ما تفاوت این آینده‌‌‌ها را خیلی زیاد تخمین زده‌ایم ما در خطر خواهیم بود... درسی که من می‌‌‌خواهم شما از این داده‌‌‌ها فرا بگیرید این است که آرزوها و نگرانی‌‌‌های ما هر دو تا حدی بیش از واقع هستند؛ چرا که ما در وجود خودمان امکان تولید آن چه را که برای به دست آوردن آن در حال تلاش هستیم داریم."

بارگیری ویدیو

برچسب ها :


آخرین مطالب وبلاگ سیرن

خدمات طراحی سایت سیرن